اينست كه من امسال كه اين كتاب را خواندم خيلی خوشم آمد و بر ارادتم برمرحوم حاجی نوری كه مرد محدث بسيار متتبع متقی بوده و استاد مرحوم حاجشيخ عباس قمی اعلی الله مقامهما بوده است افزوده شد . حاجی مرد بسيارمتتبعی بوده و خود مرحوم حاج شيخ عباس و كسان ديگر اعتراف دارند كهپايه تتبعشان به استادشان نمیرسد . من كتابهای مهم ايشان را خوانده بودمو از سابق به ايشان ارادتمند بودم ، اما انصافا خواندن اين كتاب كوچكبرارادت من افزود . در مقدمه اين كتاب از يكی از علماء هند با تجليل نام میبرند ومینويسند ايشان به من نامهای نوشته و شكايت كرده از وضع روضه خوانی درهندوستان كه روضه خوانهای اينجا زياد دروغ میخوانند ، و از من خواستهاندكتابی در اين زمينه بنويسم كه جلو دروغگوئيهای آنها گرفته شود . بعد حاجیاضافه میكنند و مینويسند اين عالم هندی گمان كرده كه فقط در هند روضهخوانها دروغ میخوانند ، و در عتبات و ايران خبری از اين دروغها نيست ،در اينجا همه روضه صحيح و معتبر میخوانند ! نمیداند كه مركز پخش روضهدروغ اينجاها است و از اينجا به هند رفت است . اين حرفی است كه حاجینوری میگويد . بعد میگويد اين هم تقصير علما است كه انتقاد و اعتراضنمیكنند ، و " اگر اهل علم مسامحه نمیكردند و مراقب تميز صحيح و سقيم وصدق و كذب گفتار اين طائفه میشدند و از گفتن اكاذيب نهی میكردند ، كارخرابی به اينجا نمیرسيد و به اين حد بیباك و متجری نمیشدند و به اين قسماكاذيب واضحه معلومه نشر نمیكردند و مذهب و حقه اماميه و اهلش به ايندرجه مورد سخريه و استهزاء نمیشدند و اين مجالس شريفه به اين اندازه |