« تهجم عليه اللوابس » يعنی كسی كه زمان خودش را بشناسد و بفهمد و درككند ، امور مشتبه و گيج كننده به او هجوم نمیآورد . كلمه " هجوم " راما در عرف فارسی خود در مورد هر حمله شديد به كار میبريم ، اما در عربیبه معنی حملهای است كه ناگهانی و غفلة بشود و طرف را غافلگير كند .امام میفرمايد : اگر كسی به وضع زمان خود آشنا باشد امور مشتبه ناگهان برسرش نمیريزد كه يكمرتبه دست و پای خود را گم كند و نتواند قوای خود راو فكر خودش را جمع و جور كند و راه حلی پيدا كند . بسيار كلام بزرگی استاين كلام . در همين حديث جملههای زيادی هست كه من همه را حفظ نيستم . از آنجملهمیفرمايد : « لا يفلح من لا يعقل ، و لا يعقل من لا يعلم » كسی كه تعقلنمیكند و درست نمیانديشد هرگز رستگار نمیشود ، و كسی كه علم ندارد تعقلصحيح ندارد ، يعنی عقل به علم زياد میشود . " عقل " يعنی قدرت تجزيه وتحليل و ربط دادن قضايا ، يعنی مقدمات را به دست آوردن و نتايج راپيشبينی كردن . عقل از علم مايه میگيرد . عقل چراغی است كه نفت آنچراغ ، علم است . بعد میگويد : « و سوف ينجب من يفهم » و هر كس كهبفهمد ، عاقبت كارش نجابت است ، عاقبت موجود نفيسی از كار در میآيد. يعنی از علم نبايد ترسيد ، علم را نبايد خطر به شمار آورد . ما نقطه مقابل و مشمول مفهوم مخالف « العالم بزمانه لا تهجم عليهاللوابس » هستيم . از اول تا به آخر ، از صدر تا به ساقه ، من البابالی المحراب ، از زمان خود بيخبريم . همينطور نشسته و بيخبريم و چرتمیزنيم ، يك مرتبه مواجه میشويم مثلا با اين مسأله كه زمينها بايد تقسيمشود و بايد اصلاحات ارضی بشود . اين مسأله غفلة بر ما هجوم میآورد ، چوناز |