پديد آمده ، بر سر يك پيچ قرار گرفته ، در برابر يك دست انداز قرارگرفته ، و بايد به راحتی و بیخطر از آن بگذرد . بايد اندكی فرمان را پيچداد تا از خطر برهد . ديواری در برابر ما قرار گرفته و بايد از آن ديواربپيچيم و بگذريم و به راه خودمان ادامه دهيم . نبايد چشم بسته روی همانخطی كه حركت میكرديم حركت كنيم . سابقا ديوار نبود حالا ديواری در جلوما هست ، دستاندازی نبود حالا دست انداز پيدا شده ، به رودخانهرسيدهايم ، به دره و كوه رسيدهايم . به هر حال هادی اجتماع بايد بفهمد دركجا جامعه را بپيچد و در مسير جديدی بيندازد و به سوی مقصد اصلی خودحركت كند . همچنين بايد بدانيم كجا گاز بدهيم و بر سرعت بيفزائيم . يكجا ميدان مسابقه است و همه كوشش میكنند كه مسابقه را ببرند و پيشبيفتند . بايد بر نيرو و سرعت افزود . امروز دنيا ميدان مسابقه علم وصنعت شده است . حالا |