از شخصيت ، از احترام ، از همه چيز میافتد و اما اگر عمر خود را صرفكتابهائی از قبيل كفايه بكند صاحب همه چيز میشود . در نتيجه هزارها نفرپيدا میشوند كه كفايه را چهار لا بلدند ، يعنی خودش را بلدند ، در كفايهرا هم بلدند ، رد رد او را هم بلدند ، اما دو نفر پيدا نمیشود كه قرآن رابه درستی بداند ! از هر كسی درباره يك آيه قرآن سؤال شود میگويد بايد بهتفاسير مراجعه شود . عجبتر اينكه اين نسل كه به قرآن اينطور عمل كرده ازنسل جديد توقع دارد كه قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل كند !اگر نسل كهن از قرآن منحرف نشده بود قطعا نسل جديد منحرف نمیشد .بالاخره ما كاری كردهايم كه مشمول نفرين پيغمبر ( ص ) و قرآن شدهايم .رسول خدا ( ص ) درباره قرآن فرمود « انه شافع مشفع و ماحل مصدق » .( 1 ) يعنی قرآن در نزد خدا و در پيشگاه حقيقت وساطت میكند و پذيرفتهمیشود و نسبت به بعضی كه به او جفا كردهاند سعايت میكند و مورد قبولواقع میشود . هم نسل قديم و هم نسل جديد به قرآن جفا كردند و میكنند . اول نسل قديمجفا كرد كه حالا نسل جديد جفا میكند . در رهبری نسل جوان ، بيش از هر چيز دو كار بايد انجام شود : يكی بايددرد اين نسل را شناخت و آنگاه در فكر درمان و چاره شد . بدون شناختن درداين نسل هرگونه اقدامی بیمورد است . ديگر اينكه نسل كهن پاورقی : 1 - كافی ، ج 2 ص . 599 |