و البته هيچ مانعی هم در كار نيست كه اين كلمه مجازا به معنای پرهيز ويا به معنای خوف استعمال بشود ، اما از طرف ديگر موجب و دليلی همنيست كه تأييد كند كه از اين كلمه يك معنای مجازی مثلا ترس يا پرهيزقصد شده . چه موجبی هست كه بگوئيم معنای " اتقوا الله " اينست كه ازخدا بترسيد و معنای " اتقوا النار " اينست كه از آتش بترسيد ؟ ! بلكهمعنای اينگونه جملهها اين است كه خود را از گزند آتش حفظ كنيد و يا خودرا از گزند كيفر الهی محفوظ بداريد . بنابراين ترجمه صحيح كلمه تقوا "خود نگهداری " است كه همان ضبط نفس است و متقين يعنی " خود نگهداران" . " راغب " در كتاب " مفردات القرآن " میگويد : " الوقاية حفظالشیء مما يؤذيه ، و التقوی جعل النفس فی وقاية مما يخاف ، هذا تحقيقه، ثم يسمی الخوف تاره تقوی و التقوی خوفا ، حسب تسمية مقتضی الشیءبمقتضيه و المقتضی بمقتضاه ، و صار التقوی فی عرف الشرع حفظ النفس ممايوثم و ذلك بترك المحظور " . يعنی " وقايه عبارت است از محافظتيك چيزی از هر چه به او زيان میرساند . و تقوا يعنی نفس را در وقايهقرار دادن از آنچه بيم میرود . تحقيق مطلب اين است ، اما گاهی به قاعدهاستعمال لفظ مسبب در مورد سبب و استعمال لفظ سبب در مورد مسبب ، خوفبجای تقوا و تقوا بجای خوف استعمال میگردد . تقوا در عرف شرع يعنینگهداری نفس از آنچه انسان را به گناه میكشاند به اينكه ممنوعات ومحرمات را ترك كند " . " راغب " صريحا میگويد تقوا يعنی خود را محفوظ نگاهداشتن ، و میگويداستعمال كلمه تقوا به معنای خوف ، مجاز است ، و البته تصريح |