زمان خودمان بيخبريم ، قبلا پيشبينی نكرده بوديم و حساب نكرديم كهتكليف چيست و چه بايد كرد . و همچنين بيخبر از آنچه در دنيا میگذرد و بيخبر از آنچه در پشت پردهاست ، يكمرتبه با مسأله حقوق اجتماعی زن مواجه میشويم ، فرصت نيست فكربكنيم در اطراف اين مسأله و قوای خود را جمع و جور بكنيم ، بفهميم آيااين مسأله واقعا جدی است ؟ آيا راستی اين كسانی كه میگويند بايد به زنحقوق اجتماعی داده شود جدی میگويند ؟ آيا واقعا اينها حاضر شدهاند برایخودشان مدعی زيادتری درست كنند ؟ آيا ضمنا نمیخواهند از اين جنجالها يكاستفاده ديگری بكنند ؟ باز هم پشت سر هم از اين امور مشتبه و از اين "لوابس " خواهد آمد و ما بيخبريم . از شصت سال و صد سال پيش برای ساير كشورهای اسلامی هم اين مسائل و ازآنجمله مسأله هدايت نسل جوان پيش آمد ولی آنها پيشتر از ما به فكر چارهافتادند . چه بايد كرد ؟ مهمتر از اينكه طرحی برای رهبری اين نسل تهيه كنيم اينست كه اين فكردر ما قوت بگيرد كه مسأله رهبری و هدايت ، از لحاظ تاكتيك و كيفيتعمل در زمانهای متفاوت و در مورد اشخاص متفاوت ، فرق میكند و ما بايداين خيال را از كله خود بيرون كنيم كه نسل جديد را با همان متود قديم ورهبری كنيم . اولا بايد نسل جوان را بشناسيم و بفهميم دارای چه مشخصات و مميزاتیاست ؟ . درباره اين نسل دو طرز تفكر شايع است و معمولا دو جور |