است و مربوط به زمين است ، اما در مورد تكوينيات هم صادق است .هر گروهی كه بيايند ملتی را احياء كنند ، آنها را از جهل و فقر وبدبختی نجات دهند ، مالك دلها و روحها و عقيدههای آن مردم خواهند شد .پس با اين وضعی كه پيش آمده ما بايد در كمال وضوح اين خطر را پيشبينیكنيم كه در آينده مالك نسلهائی كه بعدا خواهند آمد نخواهيم بود . ممكناست كسی بگويد هرگز مسلمان به مسيحيت رجعت نخواهد كرد ، خصوصا اگرمردم عالم هم بشوند هرگز از توحيد به تثليث نخواهند گرائيد . عرض میكنم شايد همينطور باشد ، ولی قدر مسلم اينست كه اگر به مسيحيتگرايش پيدا نكنند به اسلام هم ديگر علاقهای نخواهند داشت . شايد ثمره اينكارها به جيب كمونيستها برود . اگر در كشورهای اسلامی به موجبی ازموجبات ، علاقه دينی در جوانان از بين برود ثمرهاش عايد كمونيسم است .پس با اين خطر بايد مبارزه كرد . راه مبارزه با اين خطر چيست ؟آيا راهش اينست كه طبق معمول رل منفی بازی كنيم و جار و جنجال راهبيندازيم كه خير ، يونسكو حق ندارد مسلمانها را تعليم دهد و در اين راهزحمت بكشد و پول خرج كند ، ساير سازمانهای خيريه جهانی حق ندارند باپشههای مالاريا و ساير بيماريهای كشورهای اسلامی مبارزه كنند ، به آنها چهمربوط ، مگر آنها فضولباشی هستند . شما خودتان فكر كنيد آيا همچو سخنی صحيح است ؟ آيا دنيا از ما میپذيرد؟ آيا خود ملتهای مسلمان اين حرف را از ما میپذيرند ؟ يا راهش اينست كه دامن همت به كمر بزنيم و يك جهاد مقدس آغاز |