نيست . معده كه به غذا احتياج پيدا كرد ، به كيفيت اهميت نمیدهد ، هرچه پيدا كند خود را سير میكند . روح هم اگر به حدی رسيد كه تشنه يكمكتب فكری شد كه روی اصول معين و مشخصی به سؤالاتش پاسخ دهد و همه مسائلجهانی و اجتماعی را يكنواخت برايش حل كند و جلويش بگذارد اهميتنمیدهد كه منطقا قوی است يا نيست . بشر آن قدرها دنبال حرف محكم ومنطقی نيست ، دنبال يك فكر منظم و آماده است كه يكنواخت در مقابل هرسؤالی جوابی بگذارد . ما كه كارمان فلسفه بود میديديم كه آن حرفها چقدرسخيف است ، اما چون آن فلسفه در يك زمينه احتياجی عرضه شده بود و ازاين حيث يك خلای وجود داشت ، جايی برای خود باز كرد . نشانه رشد فكری بچه پس از دوران شيرخوارگی ، فیالجمله كه قوای مغزی و شعوريش رشدمیكند حالت سؤال پيدا میكند ، درباره چيزهائی كه دور و برش هستندسؤالاتی میكند ، بايد به سؤالاتش طبق فهم خودش جواب داد ، نبايد گفتفضولی نكن ، به تو چه ؟ خود اين سؤال علامت سلامتی مغز و فكر است ، معلوممیشود قوای معنويش رشد كرده و قوت گرفته است . اين سؤالات اعلام طبيعتاست ، اعلام خلقت است ، دستگاه خلقت احتياج جديدی را اعلام میكند كهبايد به آن رسيد . همينطور است حالت جامعه . اگر در جامعه يك احساس نو و ادراك نوپيدا شد علامت يك نوع رشد است . اين هم اعلام خلقت است كه |