كميت اسدی میدانيد كيست ؟ اينها دو نفر روضه خواناند اما نه مثل روضهخوانی من . دو نفر شاعرند مرثيهگو اما نه مثل مرثيه گوئيهای محتشم و غيره. دلم میخواهد شما اشعار كميت اسدی ، اشعار دعبل خزاعی و اشعار ابنالرومی و اشعار ابوفراس حمدانی كه به عربی است با همين اشعار محتشم كههزار تا خواب برايش نقل میكنند مقايسه كنيد و ببينيد آنها كجا و اينهاكجا ! آنها دارند مكتب حسين را نشان میدهند . كميت اسدی با هماناشعارش از يك سپاه بيشتر برای بنیاميه ضرر داشت . اين مرد كی بود ؟يك روضه خوان بود اما چه روضه خوانی ؟ آيا روضه خوانی بود كه بيايد چهارتا شعر مفت بخواند و پول بگيرد و برود . شعر میگفت كه تكان میداد دنيارا ، تكان میداد دستگاه خلافت وقت را . عبدالله بن حسن بن علی معروف به عبدالله محض ، تحت تأثير شعرهایكميت قرار گرفت ، به عنوان صله آن ابيات جاندار ، سند مزرعه خود راآورد داد به كميت . كميت گفت محال و ممتنع است كه بگيرم ، من مرثيهخوان سيدالشهداء هستم ، من برای خدا مرثيه گفتهام ، پول نمیگيريم . اصرارفوقالعاده كرد . بالاخره گرفت . بعد از مدتی آمد پيش عبدالله بن حسن بنعلی و گفت من خواهشی دارم از تو آيا قبول میكنی ؟ گفت البته قبول میكنماما من كه نمیدانم چيست . گفت اول بايد قول بدهی كه عمل میكنی ، بعدمیگويم . قول داد و شايد قسم هم خورد . همينكه قول از او گرفت سند راآورد پس داد ، گفت من نمیتوانم اين را بگيريم . وقت ديگر بنی هاشم برايش پول جمع كردند و دادند ، هر كاری كردند قبولنكرد و گفت محال و ممتنع است كه بگيرم . اين مرد به خاطر همين اشعار و همين نوع مرثيه خوانی چه سختيها كشيد |