تأسف كرد كه پا در كفش و سر در كلاه و تن در پيراهن زندانی شده و آرزویآزاد شدن اينها را از اين زندانها كرد ؟ ! آيا میتوان گفت خانه و مسكنداشتن محدوديت است و منافی آزادی است ؟ ! تقوا هم برای روح مانند خانه است برای زندگی ، و مانند جامه است برایتن . اتفاقا در قرآن مجيد از تقوا به جامه تعبير شده . در سوره مباركهاعراف آيه 26 بعد از آنكه نامی از جامههای تن میبرد میفرمايد :« و لباسالتقوی ذلك خير ». يعنی تقوا كه جامه روح است بهتر و لازمتر است .آنوقت میتوان نام محدوديت روی چيزی گذاشت كه انسان را از موهبت وسعادتی محروم كند ، اما چيزی كه خطر را از انسان دفع میكند و انسان را ازمخاطرات صيانت میكند ، او مصونيت است نه محدوديت ، و تقوا چنين چيزیاست . تعبير به مصونيت يكی از تعبيرات اميرالمؤمنين است . در يكی ازكلماتش میفرمايد : « الا فصونوها و تصونوا بها » . ( 1 ) يعنی تقوا راحفظ كنيد و به وسيله تقوا برای خود مصونيت درست كنيد . اميرالمؤمنين تعبيری بالاتر از اين هم دارد كه نه تنها تقوا را محدوديتو مانع آزادی نمیداند بلكه علت و موجب بزرگ آزادی را تقوای الهیمیشمارد . در خطبه 228 میفرمايد : « فان تقوی الله مفتاح سداد ، و ذخيرهمعاد ، و عتق من كل ملكة ، و نجاه من كل هلكة ، بها ينجح الطالب ، وينجو الهارب و تنال الرغائب » . يعنی تقوا كليد درستی و اندوخته روزقيامت است ، آزادی است از قيد هر رقيت ، نجات است از هر بدبختی .به وسيله پاورقی : 1 - نهجالبلاغه ، خطبه . 189 |