خروشی به وجود آورد كه طولی نكشيد معاويه و يارانش از دور آب به كناریرانده شدند . من هر وقت به اين جملهها میرسم مثل اينست كه ارتعاشی دربدنم پيدا میشود . آن جملهها اينست « قد استطعموكم القتال » يعنی اينجمعيت پيشقدم شدهاند و مانند گرسنهای كه غذا بخواهد خواهان نبرد شمايند« فاقروا علی مذلة ، و تأخير محلة ، او رووا السيوف من الدماء ترووا منالماء » بنابراين دو راه بيشتر نيست ، يا به اين ذلت و پستی و تأخرباقی بمانيد ، يا اين شمشيرها را از خون اين نابكارها سيراب كنيد تابتوانيد از آب سيراب گرديد . « فان الحياه فی موتكم قاهرين و الموت فیحياتكم مقهورين » ( 1 ) زندگی در اينست كه بميريد اما غالب و قاهر وپيروز ، و مردن در اينست كه زنده باشيد اما مقهور و مغلوب و تو سری خور. اين چهار جمله غيرتها و حميتها را به حركت آورد . طولی نكشد كه يارانمعاويه به شدت به عقب رانده شدند . يكی دو جمله از خطابههای فرزند عزيز علی ، حسين بن علی ( ع ) نيز بهعنوان نمونه ذكر میكنم . ما هر چند فعلا خطابه جمعه نداريم ولی از بركتوجود حسين ( ع ) خطابهها و منبرها دائر است . در ساير كشورهای اسلامی همخطابه هست اما در كشور ما خطابههای دينی روی پايه عزاداری حسين بن علی (ع ) است . خطابههای حسينی ابا عبدالله ( ع ) نمونه پدر بزرگوارش بود در هر جهت ، از آن جمله درخطابه . برای ابا عبدالله فرصتی پيش نيامد . آن اندازه از فرصت كم همپاورقی : 1 - نهجالبلاغه ، خطبه . 51 و در آنجا چنين است : فالموت و الحياه. . . |