²الاحوال التی فيها المضره و المنفعة» . ديگر اينكه آنچه در آفاق دور دستاز قضايای خوب و بد به حال مسلمين واقع میشود به آنها بگويد و به اطلاعآنها برساند و آنها را در جريان بگذارد . حوادثی برای عالم اسلام پيشمیآيد ، يك وقت از نوع نويد و بشارت است ، پيشرفتی حاصل شده برایاسلام و افتخاری به دست آمده است و خوب است مردم مطلع شوند ، و يكوقت است حادثه سوئی برای عالم اسلام پيش آمده باز بايد مسلمين از حاليكديگر آگاه بشوند ، مثلا بدانند كه در اين هفته بر سر برادرانشان درالجزاير يا در نقطه ديگر دنيا چه آمده است . حالا چرا بايد دو خطابه انشاء بشود ؟ چرا يك خطبه كافی نيست ؟ و آيافرق است بين آن دو خطبه ؟ در همين حديث ذكر شده « و انما جعلت خطبتينليكون واحده للثناء علی الله و التحميد و التقديس لله عزوجل ، و الاخریللحوائج و الاعذار و الانذار و الدعاء لما يريد ان يعلمهم من امره و نهيه وما فيه الصلاح و الفساد » يعنی علت اينكه دو خطبه فرض شده اينست كه دريكی به حمد و ثناء و تقديس الهی پرداخته شود و در يكی ديگر به ذكر حوائجمردم و ارشاد و موعظه آنها پرداخته شود . اما همانطوری كه صاحب " وسائلالشيعه " گفته اين جهت ، همه وقت ضرورت ندارد . امشب به مناسبت بحث خطابه و منبر و اشاره به اين كه ما در اسلاممادهای داريم كه به حسب آن ماده ، خطابه در متن دين قرار گرفته وارد اينبحث شدم ، و اما اينكه چرا در شيعه خوانده نمیشود مطلب ديگری است . منخودم شخصا از كسانی هستم كه نتوانستهام باور كنم كه اين نماز پر بركت وبا اهميت آن قدر شرائط سنگين و محدودی داشته باشد كه نتيجهاش اين باشدكه عملا منسوخ و متروك شود . |