باشد . مثل آنچه در مسأله ولايت حاكم و متفرعات آن فتوا دادهاند . حالااگر به اهميت موضوع پی نبرده بودند آن فتوا پيدا نشده بود . تا اين حدكه به اهميت موضوع پی بردهاند فتوا هم دادهاند . موارد ديگر نظير اينمورد میتوان پيدا كرد كه علت فتوا ندادن توجه نداشتن به لزوم و اهميتموضوع است . يك پيشنهاد مهم در اينجا من پيشنهادی دارم كه برای پيشرفت و ترقی فقه ما بسيار مفيداست . اين را قبلا مرحوم آية الله حاج شيخ عبدالكريم يزدی اعلی اللهمقامه فرمودهاند و من پيشنهاد ايشان را عرض میكنم . ايشان گفته بودند چه لزومی دارد كه مردم در همه مسائل از يك نفر تقليدكنند . بهتر اينست كه قسمتهای تخصصی در فقه قرار دهند ، يعنی هر دستهایبعد از آنكه يك دوره فقه عمومی را ديدند و اطلاع پيدا كردند تخصص خود رادر يك قسمت معين قرار دهند و مردم هم در همان قسمت تخصصی از آنهاتقليد كنند ، مثلا بعضی رشته تخصصی خود را عبادات قرار دهند و بعضیمعاملات و بعضی سياسات و بعضی احكام ( احكام به اصطلاح فقه ) ، همانطوریكه در طب اين كار شده و رشتههای تخصصی پيش آمده ، هر دستهای متخصص يكرشته از رشتههای پزشكی هستند ، بعضی متخصص قلب میباشند ، بعضی متخصصچشم ، بعضی متخصص گوش و حلق و بينی و بعضی متخصص چيز ديگر . اگر اينكار بشود هر كسی بهتر میتواند تحقيق كند در قسمت خودش . گمان میكنم دركتاب " الكلام يجر الكلام " تأليف آقای سيد احمد زنجانی سلمه الله اينمطلب از قول ايشان چاپ شده . اين پيشنهاد بسيار پيشنهاد خوبی است ، و من اضافه میكنم كه احتياج |