كه قدمای شيعه تا زمان " صدوق " ، همه مسلك اخباری داشتند . ولیحقيقت اينست كه اخباريگری به صورت يك مكتب با يك سلسله اصول معينكه منكر حجيت عقل باشد ، و همچنين حجيت و سنديت قرآن را به بهانهاينكه فهم قرآن مخصوص اهل بيت پيغمبر است و وظيفه ما رجوع به احاديثاهل بيت است منكر شود ، و همچنين بگويد اجماع ، بدعت اهل تسنن استپس از ادله اربعه يعنی كتاب و سنت و اجماع و عقل ، تنها سنت حجتاست ، و همچنين مدعی شود كه همه اخباری كه در كتب اربعه يعنی " كافی" و " من لا يحضره الفقيه " و " تهذيب " و " استبصار " آمده صحيحو معتبر بلكه قطعی الصدور است ، خلاصه مكتبی با اين اصول ، پيش از چهارقرن پيش وجود نداشته است . شيخ طوسی در كتاب " عده الاصول " از گروهی از قدما به عنوان " مقلده" ياد میكند و انتقاد مینمايد ، ولی آنها مكتبی از خود نداشتهاند . علتاينكه شيخ آنها را مقلده میخواند اينست كه در اصول دين هم به اخباراستدلال كردهاند . به هر حال مكتب اخباريگری ضد مكتب اجتهاد و تقليد است . آن اهليت وصلاحيت و تخصص فنی كه مجتهدين قائلند او منكر است ، تقليد غير معصوم راحرام میداند . به حكم اين مكتب چون حجت و سند ، منحصر به احاديث استو حق اجتهاد و اعمال نظر هم نيست ، مردم موظفند مستقيما به متون مراجعهكنند و به آنها عمل نمايند و هيچ عالمی را به عنوان مجتهد و مرجع تقليدواسطه قرار ندهند . ملا امين استرآبادی كه مؤسس اين مكتب است و شخصا مردی با هوش ومطالعه كرده و مسافرت رفته بود كتابی دارد به نام " الفوائد |