« و عدوه جهله » (1) دوست راستين هركس ، عقل و هوشياری او و دشمن واقعیهركس ، جهل و نادانی اوست . آن كسی كه گفته است : " دشمن جان من استعقل من و هوش من " و از ناراحتيهای ناشی از عقل و هوش [ اينطور شكايتمیكند ] ، معلوم میشود ناراحتيها و بدبختيهای ناشی از جهل و نادانی راحس نكرده است والا هرگز چنين حرفی را نمیزد . بله ، اگر امر دائر باشدميان اينكه " موجب درد " نباشد و انسان درد نداشته باشد ، " دردنداشتن " به دليل نبودن موجب درد ، از درد داشتن بهتر است . ولی اگرموجب درد وجود داشته باشد ، منشأ درد وجود داشته باشد ، اما انسان دردناشی از اينها را احساس نكند ، [ مايه ] بدبختی و بيچارگی و بیخبری است. لهذا در بيماريهای جسمی هم ، اينطور است كه هر بيماريی كه درد نداشتهباشد ، كشنده است ، برای اينكه انسان ، وقتی خبردار میشود كه كار از كارگذشته است . سرطان كه كشنده است ، علتش اين است كه لااقل در ابتدا دردندارد والا اگر از آن ابتدائی كه اين بيماری پيدا میشود ، درد داشته باشدممكن است قبل از اينكه وارد خون و لمفها ( 2 ) شود ، به كلی آن را ازبين ببرند . خطر عمده سرطان از اين جهت است كه بیخبر يعنی بیدرد واردمیشود . بنابراين ، اين كه " ارزش ارزشها در انسان ، درد داشتن است " رانمیشود به اين عنوان كه درد ، بد چيزی است ، [ رد كرد ] . پاورقی : . 1 اصول كافی ، ج 1 ، ص . 11 . 2 [ معرب اين كلمه ، " لنف " است ] . |