آخر يك عده در ته ته قرار میگيرند . پستهای اداری هم همين طور است .پس برای اينكه " من " تبديل به " ما " شود كافی نيست كهمالكيتهای اختصاصی از بين برود و ما ديديم كه در جاهائی كه مالكيتهایاختصاصی از بين رفت ، " من " تبديل به " ما " نشد ، جنگها و نزاعهاو تصفيهها در داخل آنها میشود و رقابتهای داخلی [ صورت میگيرد ] و حتیدو اردو و دو غول بزرگ اينها ( 1 ) با يكديگر در حال مبارزه هستند وبرای اينكه همان نقطه مقابلشان را كه امپرياليسم است با خودشان رفيقكنند ، با هم مسابقه گذاشتهاند ، اينها نشان میدهد كه " من " ها تبديلبه " ما " نشده است و اينها حرف است . درست است ، ما قبول داريم كه ناهمواريهای مالكيت اثر فراوانی در "من سازی " دارد و اختلافات زيادی با " ما سازی " دارد و لهذا اسلام بهتعديل ثروت و مالكيتها عنايت فوقالعاده دارد ولی مسئله اين است كه [برطرف كردن اين ناهمواريها ] كافی نيست برای اينكه " من " ها تبديلبه " ما " شود . بعد میبينيم " ما " [ در بين آنها ] اسم است و لفظاست و حرف ، پای احتياج كه به ميان بيايد ، مطلب از اين قبيل نيست .مكتب حقيقی در اينجا اين است كه اولا مسئله اينكه " من " بايد تبديلبه " ما " شود يكی از شرايط انسان كامل است و ما اين را قبول داريم ،اما اينكه كسی خيال كند به صرف اينكه " من " انسان پاورقی : . 1 [ چين و شوروی ] . |