در اسلام چطور ؟ آيا اسلام ايمان اسلامی را ايمان به خدا ، ايمان به ملائكه، ايمان به انبياء و اولياء ، و ايمان به معاد را فقط برای اين طرح كردهكه يك زيربنای فكری و اعتقادی داده باشد ؟ آيا به اين دليل اصول فكری راعرضه میدارد كه میخواهد ايدئولوژی را روی يك اصول فكری بنا كند و هدفاصلی آن ايدئولوژی است ، والا خود اين اصول فكری اصالتی ندارند ؟ يا نه ،خود اين اصول فكری اصالت دارند ؟ [ جواب اين است كه ] در عين اينكهاين اصول فكری ، زيربنای فكری و اعتقادی ايدئولوژی اسلام است اما ارزششفقط ارزش زيربنائی نيست . در اسلام ، ايمان اسلامی زيربنای فكری واعتقادی است و ايدئولوژی اسلامی براساس اين ايمان بنا شده است ، ولیايمان در عين داشتن ارزش زيربنائی ، اصالت هم دارد [ يعنی هدف نيزشمرده میشود ] . پس در اين جهت حق با فلاسفه است كه ايمان ، خودش اصالت دارد نهاينكه ارزش ايمان ، ارزش " مقدمه عمل بودن " است . اينطور نيست كههر چه هست عمل است و هر چه هست فعاليت و كوشش است ، بلكه اگر ايمانرا از عمل بگيريم ، يك پايه را خراب كردهايم همچنانكه اگر عمل را ازايمان بگيريم ، يك پايه ديگر را خراب كردهايم . قرآن هميشه میگويد :الذين امنوا و عملوا الصالحات . اگر ايمان ، منهای عمل باشد يك ركنسعادت وجود دارد ولی ركن ديگر آن موجود نيست و اگر عمل را بگيريم وايمان را رها كنيم ، باز هم درست نيست ، خيمه سعادت روی يك پايهنمیايستد . ايمان از نظر اسلامی ارزش ذاتی و اصالت دارد و واقعا كمالانسان در اين دنيا و بالخصوص در دنيای ديگر به اين است كه |