برايتان ذكر میكنم ، شايد موفق شوم اين قسمت را هم بيان كنم ولی [ به هرحال ] انسان كامل قرآن ، انسان عقلگرا و دلگرا و طبيعتگرا و جامعهگراست . ترك خودی مسئلهای در آخر جلسه گذشته عنوان كردم كه باز در اين جلسه در آخر بحثمبه اين مطلب رسيدم . اين بحث ، مقدماتی دارد كه اگر آن مقدمات را ذكرنكنم اصلا هيچ و پوچ است . فقط زمينه بحث را برايتان عرض میكنم . آنمسئله ، " ترك خودی " است . عرفان ، دل را محترم میشمارد ولی چيزی را كه به نام نفس در قرآن آمدهاست ، خوار میشمارد . قسمتی از دعوت عرفان به " ترك خودی " و "رفتن از خود " و " نفی خود " و " نفی خودبينی " است . اين مطلب ،فی حد ذاته مطلب درستی است و منطق اسلام هم اين را تأييد میكند . ما درجلسه آينده به حول و قوه الهی ، هم بيان عرفان و هم بيان اسلام را در موردنفی " خود " ( نفس ) ذكر میكنيم . ما در اسلام با دو " خود " و حتی با دو نفس برخورد میكنيم . اسلام درعين اينكه يك " خود " را نفی میكند و آن را خرد میكند ، " خود "ديگر را در انسان زنده میكند و اين مطلب ، خيلی دقيق است . میدانيد اينمسئله ، مثل چيست ؟ مثل اين است كه يك دوست و يك دشمن در كنار و هممرز يكديگر ايستاده باشند و دوست در خطر باشد . اگر دوست را بزنيم ،ديگر تمام هدفمان از بين رفته است . مثلا بچهای بالای درختی برود برایاينكه ميوهای بچيند . |