خلوت ، بيشتر در ذكر خدا فرو رود توجهش به خدا بيشتر میشود و آن وقتاست كه نفس خودش را بهتر میشناسد . بعضی از افرادی كه انسانهای بسيار بزرگی بودهاند ، از همين راهها بهخودآگاهی ع رفانی رسيده اند . در حدود پنجاه سال پيش مرد بزرگی زندگیمیكرده است كه از مجتهدين بزرگ و از تحصيل كردههای نجف و شاگرد مرحومحسينقلی همدانی ، عارف بسيار بسيار بزرگ متشرع نيم قرن پيش بوده است. اين مرد مرحوم ميرزا جواد آقای ملكی تبريزی است كه در قم مقيم بوده ودر حدود پنجاه سال پيش از دنيا رفته است و كتابهائی از ايشان در دستاست . ايشان وقتی مسأله " خودآگاهی " خودش را با مقدماتی شرح میدهد ،به آن مرحله خودآگاهی عرفانی كه نفس خود را درك میكند و میشناسد میرسد، میگويد من كسی را میشناسم ( 1 ) كه اولينبار در عالم رؤيا اين خودآگاهیبرايش پيدا شد و در بيداری برای او ادامه پيدا كرد . بعد با يك وضعی دركتاب خودش اين مطلب را شرح میدهد . اين " آگاهی به خود " به معنیواقعی فرع بر " خداآگاهی " است و جز از راه عبادت واقعی پيدا نمیشود، يك روانشناسی اگر هزار سال هم روانشناسی كند ، به خود آگاهی واقعینمیرسد . علی ( ع ) جملهای دارد كه خيلی عجيب است . میفرمايد : « عجبت لمنينشد ضالته و قد اضل نفسه فلا يطلبها » ( 2 ) تعجب میكنم از انسانی پاورقی : . 1 البته نمیگويد آن شخص خودم هستم . . 2 غرر و درر آمدی ، حكمت شماره . 6266 |