كردهاند كه گفتهاند " من " انسان همان روح انسان است ، " من " خيلیدقيقتر و عميقتر است از آنچه كه فلاسفه آن را روح انسان میدانند .به قول شبستری :
من و تو برتر از جان و تن آمد |
كه جان و تن ز اجزای من آمد |
البته آنها میگويند هر كس به من حقيقی خودش آن وقت دست میيابد و منخود را آن وقت كشف میكند كه خدا را كشف كرده باشد . شهود من خود ، ازشهود خدا هيچ وقت جدا نيست و اين مطلب در قرآن است : " « و لا تكونواكالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون » " ( 1 ) كهداستانش مفصل است . عرفا شديدا توجه دارند كه " من " انسان ، خيلی عميقتر از آن حدی استكه فلاسفه درك كردهاند . محیالدين عربی ( 2 ) ، فلاسفهای نظير بوعلی راسخت تحقير میكند میگويد . . . ( 3 ) سخن شبستری هم عين سخن محیالديناست . ملای رومی در يك جا عجيب اين مطلب را بيان كرده است ، میگويد :
ای كه در پيكار ، خود را باخته |
ديگران را تو زخود نشناخته |
ای كسی كه خود يعنی همان " من " را باختهای . اين
پاورقی : . 1 سوره حشر ، آيه . 19 . 2 محیالدين عربی چنانكه قبلا گفتيم پدر عرفان اسلامی است و تمامعرفائی كه از قرن هفتم به بعد آمدهاند و عرفان نظری داشتهاند چه آنهائیكه به زبان فارسی گفتهاند ( از قبيل مولوی ) و چه آنهائی كه به زبان عربیگفتهاند شاگردهای مكتب او هستند . عرفان از نظر فكری [ از زمان او ]خيلی توسعه پيدا كرده است . . 3 [ افتادگی از نوار است ] .