نزديكتريم ، نه فقط آگاهی ما به شما از [ آگاهی شما به ] خودتان بيشتراست ، بلكه ذات ما از شما به شما نزديكتر است ، و اين تعبير قرآنعجيب است . هر كسی میگويد خودم از هر چيزی به خودم نزديكترم ولی قرآنمیگويد خدا به هر چيزی از خود آن چيز نزديكتر است ، چون خدا نسبت به هرچيزی از خودش " خودتر " است . البته سطح اين مطلب بسيار بالاست (1).علی ( ع ) میفرمايد : " « داخل فی الاشياء لا بالممازجة ، خارج عنالاشياء لا بالمباينة » " ، يكی از مطالبی كه نهجالبلاغه بر آن تكيه میكنداين است كه خدا از خود اشياء بيرون نيست و از آنها جدا نيست ولی درعين حال داخل در اشياء هم نيست ليس فی الاشياء بوالج و مامنها بخارج ( 2) . [ ثانيا ] قرآن كه میگويد انسان به خدا بايد تعلق خاطر داشته باشد چونخدا را كمال و نهايت سير انسان میداند و مسير انسان را به سوی خدامیداند . پس توجه انسان به خدا ، توجه او به نهايت كمال خودش است ،مثل توجه آن دانه است به نهايت كمال خودش . رفتن انسان به سوی خدا ،رفتن انسان به سوی " خود " است ، رفتن انسان از " خود " ناقصتر به" خود " كامل است . پس اشتباه كرده است آن كسی كه خدا را هم با اشياء ديگر مقايسه كرده وخيال كرده است كه وقتی انسان به خدا توجه كرد ، ارزشهای خود را فراموشمیكند و از حركت میايستد . پاورقی : . 1 معارفی را اسلام در هزار سال پيش گفته است كه بشر تا چند هزار سالديگر هم برود به [ گرد ] راهش هم نمیرسد . . 2 نهجالبلاغه ، خطبه . 184 |