نيست خدای ماست ، آن حقيقت كلی و آن كسی كه همه ما را آفريده است ،آن كسی كه عالم را خلق كرده و بازگشت عالم به سوی اوست . بيائيد همه بهسوی او بشتابيم " « تعالوا الی كلمة سواء بيننا و بينكم »تنها او راپرستش كنيم و شريكی هم برای او قرار ندهيم . بعد میفرمايد : « و لا يتخذبعضنا بعضا اربابا من دون الله »" وقتی كه به سوی " او " رفتيم و "او " شديم ، آن وقت " ما " میشويم و تنها آن وقت است كه میتوانيم" ما " باشيم . [ در اين هنگام ] بعضی ، بعضی ديگر را رب خود ( يعنیخدای خود ) انتخاب نكند ، صحبت آقائی و نوكری هم از ميان برود ، صحبتاستثمارگر و استثمار شده از بين برود ، صحبت بالا و پائين از بين برودولی به شرطی كه از آنجا شروع كنيم : " « تعالوا الی كلمة سواء بيننا وبينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا مندون الله »" اين است كه قرآن طرفدار " ما " بوده است و هميشه دم از" ما " میزند . در نماز ، بعد از آنكه خدا را حمد و ستايش میكنيم : " « الحمد للهرب العالمين »" خدا را مخاطب قرار میدهيم . من تنها دارم نمازمیخوانم و نماز من فرادی است . میخواهم بگويم خدايا تو را پرستش میكنمو از تو كمك میخواهم ولی اينطور میگويم : " « اياك نعبد و اياكنستعين »" خدايا " ما " فقط تو را پرستش میكنيم و " ما " فقط ازتو ياری میجوئيم . نمیگوئيم " من " فقط تو را پرستش میكنم . در آخرنماز هم میگوئيم : السلام علينا وعلی عبادالله الصالحين . |