ناقص بودن معنی شعر سعدی
سعدی میگويد :
بنیآدم اعضای يكديگرند |
كه در آفرينش زيك گوهرند |
چو عضوی به درد آورد روزگار |
دگر عضوها را نماند قرار |
تو كز محنت ديگران بیغمی |
نشايد كه نامت نهند آدمی |
اين شعر سعدی كه در سطح بسيار عالی تشخيص داده شده است و به حق همتشخيص داده شده است عين ترجمه يك حديث نبوی است ، منتها كمی ناقصاست و به كمال اصل حديث نيست . حديث نبوی اين است " « مثل المؤمنينفی تواددهم و تراحمهم كمثل الجسد اذا اشتكی بعض تداعی له سائر اعضاءجسده بالحمی والسهر » " مثل اهل ايمان در توادد ( دوستی متقابل ) و درتراحم ( مهربانی متقابل ) مثل اعضای يك پيكر است . آيا وقتی عضوی ازاعضای يك پيكر به درد آيد ، ساير اعضاء راحت میخوابند و میگويند آن عضوهرچه میخواهد درد بكشد ، بكشد ؟ يا عضوهای ديگر با او همدردی میكنند ؟پيغمبر میفرمايد ساير اعضاء به دو وسيله با اين عضو همدردی میكنند : يكیبه وسيله تب و ديگر به وسيله بيخوابی . اعضای ديگر نمیخوابند و دائما درتب و تابند . مثلا ناراحتی در روده پيدا شده و يا يك كانون چركی در كبدپيدا شده ولی دست هم نمیخوابد ، سر هم نمیخوابد ، قلب هم نمیخوابد ،اصلا بدن استراحت نمیكند ، چون يك عضو به درد آمده است . تب ،عكسالعمل همه بدن در مقابل ناراحتیای است كه در يك عضو پيدا شده است.