توانائی بدهد . اين بود كه علم ، جنبه آسمانی خودش را به جنبه زمينی ومادی داد ، يعنی مسير علم و تحقيق عوض شد و علم در مسير كشف اسرار ورموز طبيعت افتاد برای اينكه انسان بيشتر بر طبيعت مسلط شود و بهتربتواند زندگی كند و به عبارت ديگر ، رفاهش را بهتر و بيشتر فراهم كند .البته اين نظريه ، از يك نظر خدمت بسيار بزرگی به بشريت كرد ، چراكه علم در مسير كشف طبيعت ، برای تسلط انسان بر طبيعت و بهرهمند شدناو از طبيعت افتاد و از اين نظر بسيار خوب بود . اما در كنار اين ، علمديگر آن قداست و والائی و مقام قدس و طهارت خود را از دست داد . الانهم اگر توجه كنيد برای دانشجويان و طلاب علوم دينيهای كه در حوزهها و بامعيارهای قديم تحصيل میكنند ، علم همان ارزش را دارد ، همان ارزشی كهمثلا كتاب " آداب المتعلمين " و يا كتاب " منيةالمريد " شهيد [ثانی ] بيان كرده است و آن كتابها پر از روايت و حديث [ در فضيلت علم] است . اين است كه برای آنها علم ، يك قداست و طهارتی دارد . مثلاوقتی میخواهيم در يك حوزه علم ، درس بخوانيم [ بهتر است ] وضو بگيريمو با طهارت برای تحصيل برويم . برای يك طلبه ، استاد و معلم يك احترامو جلالت و قداست خاصی دارد . يك طلبه واقعا در عمق روحش نسبت بهاستادش خضوع دارد . اگر بخواهد علم را برای مال تحصيل كند ، در خودشاحساس شرم میكند كه من علم را تحصيل كنم برای اينكه در عاقبت پولی گيرمن بيايد ! يا يك معلم اگر بخواهد تعليم دهد و تعليمش را در ازای پول ومزد و اجر قرار دهد ، اين را تنزل مقام علم میداند . |