به من اجازه نمیدهد ، خدای من به من اجازه نمیدهد ، پيغمبر من به مناجازه نمیدهد ، تربيت من به من اجازه نمیدهد ، من در دامن علی ( ع ) ودر دامن زهرا ( س ) بزرگ شدهام ، از پستان زهرا شير خوردهام ، آنپستانی كه به من شير داده به من اجازه نمیدهد ، يعنی گوئی مادرم اينجاحاضر است و به من میگويد : حسين ! تو از پستان من شير خوردهای ، آنكه ازپستان من شير خورده ، تن به ذلت نمیدهد . امام حسين نفرمود ما میرويم تنبه ذلت ابن زياد میدهيم ، بگذار هر كاری میخواهد بكند ، مگر غير از ايناست كه به ما اهانت و توهين میكند و فحش میدهد ؟ هرچه او بيشتر از اينكارها كند ، بيشتر جهاد با نفس كردهايم ! ابدا چنين چيزی نيست " « لا والله لا اعطيكم بيدی اعطاء الذليل ، و لا افر فرار العبيد » " ( 1 ) منهرگز دست ذلت به شما نمیدهم و مانند بندگان فرار نمیكنم . يا به نقلديگری : « و لا اقر اقرار العبيد » مانند بندگان اقرار و اعتراف نمیكنم وتن به ذلت نمیدهم . از اين نوع تعبيرات در قرآن و حديث و در كلماتائمه اطهار ( ع ) مخصوصا در كلمات امام حسين ( ع ) خيلی زياد است . توصيهای به جوانان من مطلبی را در مسجد جاويد گفتم كه برای توضيح باز در اينجا تكرارمیكنم . در يكی از آن جلسات درباره اين جملهایپاورقی : . 1 ارشاد مفيد ، ص . 235 |