كه عقل او از عقل همه امتش كاملتر بود " . ما حضرت رسول ( ص ) را "عقل كل " میناميم . اين با ذوق مسيحيت هرگز جور درنمیآيد ، چون اصلا [در مسيحيت ] عقل با دين دو حساب جداگانه دارند ولی ما پيغمبر را " عقلكل " میناميم و میدانيم . بنابراين ، مسئله اصالت عقل در شناخت و حجيت آن ، به اين معنا كهعقل میتواند به معرفت راستين دست يابد كه يك بخش از نظر حكماست قطعاتا اينجا مورد تأييد اسلام است . دو اشكال وارد بر مكتب عقليون از نظر فلاسفه ، جوهر انسان فقط عقل اوست ، باقی همه طفيلیاند ، همهابزار و وسيله هستند . اگر بدن داده شده ، ابزاری برای عقل است ، اگرچشم و گوش داده شده ، ابزاری برای عقل است ، حافظه و قوه خيال و قوهواهمه و هر قوه و نيرو و استعدادی كه در ما وجود دارد ، همه وسيلههائیبرای ذات ما هستند و ذات ما همان عقل است . آيا ما میتوانيم تأييدی برای اين مطلب از اسلام پيدا كنيم ؟ نه . مابرای اين مطلب كه انسان جوهرش فقط عقل باشد و بس ، نمیتوانيم از اسلامتأييدی بياوريم . اسلام آن نظريههای ديگر را تأييد میكند كه عقل را يكشاخه از وجود انسان میداند ، نه تمام وجود و هستی انسان . |