²عن مكنون هذا الامر ، فابی الله الا اخفاءه » ( 1 ) خيلی كوشش كردم كه سرو باطن اين كار را بدست آوردم ، ولی خدا ابا كرد جز اينكه آن را اخفاكند . خودش اذان صبح را میگفت . نزديك طلوع صبح بود كه بالای مأذن رفت وندای " الله اكبر " را بلند كرد ، اذان را كه گفت ، با سپيده دمخداحافظی كرد . گفت : ای صبح ! ای سپيده دم ! ای فجر ! از روزی كه علیچشم به اين دنيا گشوده ، آيا روزی بوده است كه تو بدمی و چشم علی درخواب باشد ؟ يعنی ديگر بعد از اين ، چشم علی برای هميشه خواب خواهدرفت . وقتی [ از مأذن ] پائين میآيد ، میگويد :
پاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، خطبه . 147 . 2 مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص . 310 |