بعدی ، كلامش يك بعدی است و يك روح چند بعدی ، كلامش هم چند بعدی است. علی ( ع ) [ چون ] يك شخصيت جامع الاضداد است . كلامش هم جامع الاضداداست . در كلامش عرفان هست در اوج عرفان ، فلسفه هست در اوج فلسفه ،آزاديخواهی هست در اوج آزاديخواهی ، حماسه هست در اوج حماسه ، اخلاقهست در اوج اخلاق . نهجالبلاغه م ثل خود علی ، جامع است . در يكی ازجملاتش میفرمايد : « قد احيی عقله ، و امات نفسه » يك سالك را بيانمیكند كه عقل خود را زنده كرده است و نفس خود را ميرانده است « حتی دقجليله ، و لطف غليظه » تا آنجا كه اين مراقبت و رياضت شرعی ، نازكشكرده است و اين گوشتها را تا اندازهای از تنش [ آب كرده است ] ،غلظت روحش را تبديل به لطف كرده و روحش رقيق شده است . « و برق لهلامع كثيرالبرق » در آن حالت يك مرتبه يك برقی از درون ، در او میجهد« فابان له الطريق » راه را برايش روشن میكند « و سلك به السبيل ، وتدافعته الابواب الی باب السلامة » ( 1 ) از اين در به آن در ، و از اينمنزل به آن منزل میرود تا به آخرين منزل كه منزل سعادت است و نهايتراه اوست ، میرسد . بنابراين ، برای انسان كامل تا اين حدود كه انسان كامل ، انسان سالكاست و انسان كامل بايد انسانی باشد كه تهذيب و تزكيه نفس كرده باشد ،اسلام میگويد بله ، همينطور است . مسأله بالاتر اينكه آيا انسان كامل اسلام ، انسان سالك است ؟ انسانیاست كه مرحله به مرحله پيش رفته و قدم به قدم جلو پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 218 |