گذشته ، از اين ، در اخبار و احاديث ما آنقدر برای عقل ، اصالت واهميت قائل شدهاند كه وقتی شما كتابهای حديث را باز كنيد اولين بابی كهمیبينيد ، " كتاب العقل " است . مثلا اگر سراغ " اصول كافی " برويداصول كافی تمام ابواب حديثی ما را دارد اولين بابی كه با باز كردن اينكتاب میبينيد ، كتاب العقل است . در اين " كتاب العقل " ، احاديثشيعه از اول تا به آخر به حمايت از عقل برخاسته است . موسی بن جعفر سلام الله عليه تعبيری فوقالعاده عجيب دارد ، میفرمايد :( 1 ) خدا دو حجت دارد ، دو پيغمبر دارد : يك پيغمبر درونی كه عقلانسان است و يك پيغمبر بيرونی كه همان پيغمبرانی هستند كه انسانند ومردم را دعوت كردهاند . خدا دارای دو حجت است و اين دو حجت مكمليكديگر هستند ، يعنی اگر عقل باشد و انبياء نباشند ، بشر به تنهايی راهسعادت خود را نمیتواند طی كند و اگر انبياء باشند و عقل نباشد ، بازانسان راه سعادت خود را [ نمیپيمايد ] . " عقل " و " نبی " هر دو بايكديگر يك كار را انجام میدهند . ديگر از اين بالاتر در حمايت عقلنمیشود گفت . تعبيراتی از اين قبيل كه شايد خيلی شنيده باشيد ، زياد داريم : "خواب عاقل از عبادت جاهل بالاتر است " ، " خوردن عاقل از روزه گرفتنجاهل بالاتر است " ، " سكوت و سكون عاقل از حركت كردن جاهل بالاتراست " و " خدا هيچ پيغمبری را مبعوث نكرد ، مگر آنكه اول عقل آنپيغمبر را به حد كمال رساند ، به طوری پاورقی : . 1 اصول كافی ، كتاب العقل و الجهل ، روايت . 10 |