از بدبختيهای بشر ناشی از ترس از مرگ است مانند تن به پستيها ودنائتها دادن و هزاران بدبختی ديگر . اگر كسی از مرگ نترسد ، سراسرزندگيش عوض میشود و انسانهای خيلی بزرگ ، آن انسانهايی هستند كه درمواجهه با مرگ ، در نهايت شهامت و بلكه بالاتر از شهامت با لبخند وخوشروئی به سراغ مرگ رفتهاند ( 1 ) . اگر مرگ در راه انجام مسئوليتفرا رسد ، برای انسان سعادت است : « انی لا اری الموت الا سعادش ، و لاالحياش مع الظالمين الا برما » ( 2 ) . مواجهه با مرگ به اين شكل را كسینمیتواند ادعا كند ، جز اولياء حق ، آنها كه مرگ برايشان جز انتقال ازخانهای به خانه ديگر و يا به تعبير امام حسين ( ع ) جز عبور از روی يكپل ، چيز ديگری نيست . امام حسين ( ع ) صبح عاشورا به اصحابش فرمود :« ما الموت الا قنطرش تعبر بكم عن البوس و الضراء الی الجنان » (3) مرگجز يك پل كه از رويش میگذريد ، چيز ديگری نيست ، اصحاب من ! ما يكپلی پيش رو داريم كه بايد از روی آن عبور كنيم ، اين پل نامش مرگ است، از اين پل كه رد شديم ، ديگر رسيدهايم به آنجا كه قابل تصور نيست .لحظه به لحظه كه مرگ نزديكتر میشود ، چهره اباعبدالله خندانتر و متبسمترمیشود . پاورقی : . 1 ولی نه مرگی كه خودكشی باشد ، [ بلكه ] مرگی كه در راه هدفشان باشد، چون احساس میكنند كه در زندگی ، رسالت و مسئوليت دارند . آدمی كهخودكشی كند ، از زيربار مسئوليت شانه خالی كرده است . . 2 لهوف ص 69 ، نفسالمهموم ص . 116 . 3 معانی الاخبار صدوق ، ص . 289 |