حال خارج نشويد ، میبينيد ملائكه میآيند و با شما مصافحه میكنند و شما بر روی آب میتوانيد راه برويد ، بدون اينكه فرو برويد ! آن حالت ، حالتی نيستكه برای شما هميشه باقی بماند . اگر آن حالت برايتان به صورت يك ملكه باقی بماند ، به اين مقامها میرسيد . به نظر من اين قطعه معروف سعدی ترجمه همين حديث است ( 1 ) ، ولی به صورت ديگری مطلب را از زبان يعقوب میگويد :
و گفت اين را ببريد . اينها هنوز نيامده بودند كه يعقوب گفت : " « انی لاجد ريح يوسف لولا ان تفندون »" ( 2 ) بوی يوسف را احساس میكنم اگر نگوئيد اين [ آدم ] ، پيرو خرفت شده است . [ كسی در زبان شعر خطاب به يعقوب میگويد : ] تو چطور بوی پيراهن يوسف را از مصر احساس میكنی ، در حالی كه [ قبلا ] او خودش در چاه كنعان در ده خودتان بود ولی او را احساس نمیكردی ؟ چرا در چاه كنعانش نديدی ؟ پاورقی : |