زيادی قائل نيست . انسان كامل از نظر اين مكتب ، يعنی انسان بیطبقه ،انسانی كه هميشه با انسانهای ديگر در وضعی مساوی زندگی كند . بعضی ديگر ، بيشتر روی مسئله آزادی و آگاهی انسان كه منظورشان از "آگاهی " ، بيشتر آگاهيهای اجتماعی است تكيه كردهاند . مكتب اگزيستانسياليسم تكيهاش بيشتر روی آزادی و آگاهی و مسئوليتهای اجتماعیاست . از ديدگاه اين مكتب انسان كامل يعنی انسان آزاد ، انسان آگاه ،انسان متعهد ، انسان مسؤل ، ولازمه آزادی ، حالت پرخاشگری و عصيانگریاست كه اين هم خودش يك مكتب ديگری است . مكتب برخورداری در اين ميان ، میتوان گفت مكتب ديگری هم وجود دارد و آن ، مكتب "برخورداری " است كه به مكتب قدرت ، خيلی نزديك است . میگويند :اينكه بايد " انسان كامل ، حكيم باشد " ، " انسان كامل ، به خدا برسد" و چنين و چنان باشد ، همه ، حرف است و فلسفه بافی ، اگر میخواهی بهكمال انسانی خودت برسی ، كوشش كن كه برخوردار باشی ، هر چه از مواهبخلقت ، بيشتر برخوردار باشی كاملتر هستی ، اصلا انسان كامل يعنی انسانبرخوردار . لهذا كسانی كه كمال انسان را به علم میدانند نه به حكمت وعلم را هم عبارت از شناخت طبيعت میدانند و شناخت طبيعت را هم برایتسلط بر طبيعت و برای اينكه طبيعت در خدمت انسان قرار |