كوفه و يمامه و سواحل خليجفارس و در حجاز ، كسانی باشند كه اميد به اينيك قرص نان را هم نداشته باشند . « او ابيت مبطانا و حولی بطون غرثی واكباد حری » آيا من شكم سير بخوابم و در اطرافم شكمهائی گرسنه و جگرهايیتشنه باشد ؟ آيا من آنجور باشم كه شاعر میگويد :
و حسبك داء ان تبيت ببطنة |
و حولك اكباد تحن الی القد |
يعنی اين درد ( داء ) تو را بس كه شكم سير بخوابی و در اطرافت شكمهائیگرسنه وجود داشته باشد . به اين میگويند درد خلق خدا . اين را میگويندمعيار انسانيت ، و به تعبير صحيحتر مادر دوم ارزشها . سپس میفرمايد :« / اقنع من نفسی بان يقال اميرالمؤمنين و لا اشاركهم فی مكاره الدهر » ؟(1) آيا من به لقب و اسم قناعت كنم ؟ آيا به لقبی كه به من میدهند و "يا اميرالمؤمنين ، يا اميرالمؤمنين " میگويند و مرا امير مؤمنان و خليفهمیخوانند و به اينكه مرا به عنوان رئيس يك مملكت اسلامی كه بيشترينمعموره عالم را گرفته است [ خطاب میكنند ] ، قناعت كنم و برخود ناماميرالمؤمنين بگذارم و با مؤمنان در سختيهای روزگار شركت نداشته باشم ؟« و لا اشاركهم فی مكاره الدهر » ؟ ببينيد همه سخن [ در اينجا ] از همدردی است ، از درد ديگران را احساسكردن است .
درد مطلوب
حال از شما میپرسم آيا بهتر است آدم ، لخت باشد ،
پاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، نامه . 45