لزوم هماهنگی در رشد ارزشها كمال انسان در تعادل و توازن اوست ، يعنی انسان با داشتن اين همهاستعدادهای گوناگون هر استعدادی كه میخواهد باشد آن وقت انسان كامل استكه فقط به سوی يك استعداد گرايش پيدا نكند و استعدادهای ديگرش را مهملو معطل نگذارد و همه را در يك وضع متعادل و متوازن ، همراه هم رشد دهدكه علما میگويند اساسا حقيقت عدل به " توازن " و " هماهنگی "برمیگردد . مقصود از هماهنگی در اينجا اين است كه در عين اينكه همه استعدادهایانسان رشد میكند ، رشدش رشد هماهنگ باشد . مثال سادهای برايتان عرضمیكنم : يك كودك كه رشد میكند ، دست ، پا ، سر ، گوش ، بينی ، زبان ،دهان ، دندان ، احشاء و امعاء و ساير چيزها را داراست . كودك سالمكودكی است كه همه اعضايش به طور هماهنگ رشد میكنند . حال اگر فرضكنيم كه يك انسان فقط بينیاش رشد كند و ساير قسمتهای بدنش رشد نكندمثل كاريكاتورهايی كه میكشند يا فقط چشمهايش رشد كنند ، يا فقط كلهاشرشد كند و تنش رشد نكند و برعكس ، و يا دستش رشد كند و پايش رشدنكندو يا پايش رشد كند و دستش رشد نكند ، چنين انسانی رشد كرده است ، ولیرشد ناهماهنگ . انسان كامل آن انسانی است كه همه ارزشهای انسانی در اورشد كنند و هيچكدام بیرشد نمانند و [ به علاوه ] همه ، هماهنگ با يكديگررشد كنند و رشد هر كدام از اين ارزشها به حد اعلی برسد ، آن وقت اين |