در زندان يا چاه گرفتار شده و از چاه بايد در بيايد ، اين ، فكر اسلامینيست . البته اسلام میگويد تو برای هميشه نبايد در دامن مادر بمانی ، اگر برایهميشه بخواهی در دامن مادر باشی ، يك " بچه ننه " خواهی بود و هرگزمرد ميدان نخواهی شد . اگر از طبيعت عروج نكنی و از دامن اين مادربرنخيزی و بالا نيائی ، در طبيعت میمانی ، يك موجود طبيعی میشوی ، "« ثم رددناه اسفل سافلين »" میشوی و ديگر " « الا الذين امنوا و عملواالصالحات »" ( 1 ) نيستی ، در اسفل السافلين میمانی . اگر انسان دراسفل السافلين كه طبيعت است محبوس بماند محبوس به اين معنا كه از [حد ] طبيعت ، بالا نرود اين در دنيای ديگر برای او جهنم اوست ، « فامههاوية »( 2 ) مادرش همان جهنم است . خداوند مولودی را در دامن اينمادر ( طبيعت ) متولد كرده كه از دامن اين مادر بالا برود ، مدرسه برود ومدرسه را طی كند و بالاتر برود . اگر او در اين دامن بماند ، برای هميشهدر اينجا خواهد ماند . اگر چه اين تشبيه خيلی ناقص است ولی چنين شخصیحالت بچهای را دارد كه واقعا " بچه ننه " شده است ، يك بچه ننهای كهوقتی بيست و پنج ساله هم شده باز بايد در بغل مادرش بخوابد و مادرشپستانش را بغل صورتش بگذارد كه اين آقازاده خوابش ببرد ! اين آدم ديگرچه از آب درمیآيد ! پس انسان در انسان شناسی وجهان شناسی اسلام ، يك مرغ پاورقی : . 1 سوره تين ، آيات 5 و . 6 . 2 سوره قارعه ، آيه . 9 |