سه شبانه روز با يكديگر خلوت كردند و حرفهايشان را با يكديگر میزدند وجز برای نماز جماعت بيرون نمیآمدند . بعد كه از هم جدا شدند ، از بوعلیپرسيدند : بوسعيد را چگونه ديدی ؟ گفت : آنچه ما میدانيم او میبيند . ازبوسعيد پرسيدند : بوعلی را چگونه ديدی ؟ گفت : هرجا كه ما رفتيم ، اينكور با عصای خودش دنبال ما آمد . عرفا بيش از اندازه عقل را تحقير كردهاند . حرف من اين است : ما اگرمنطق قرآن را در يك طرف و منطق عرفان را درباب عقل در طرف ديگربگذاريم ، اينها با يكديگر خوب نمیخوانند . قرآن خيلی بيشتر از عرفانبرای عقل ، احترام و ارزش قائل است و روی عقل و تفكر و حتی استدلالهایخالص عقلی تكيه كرده است . تمام عرفا اعم از شيعه و سنی سلسله خود را منتهی به علی ( ع ) میكنند .( 1 ) حتی در ميان متعصبترين سنيها ، آخر سلسله عرفان منتهی به علی ( ع) میشود . میگويند در اين شصت هفتاد سلسلهای كه دارند ، فقط يك سلسلههستند كه خود را منتهی به ابوبكر میكنند ، بقيه ، همه خود را به علی ( ع) منتهی میكنند . علی ( ع ) كه عرفا او را قطبالعارفين میدانند درنهجالبلاغه آن مخ عرفان كه به قول ابن ابیالحديد گاهی آنچه را كه [ عرفا ]در همه كتابها گفتهاند ، در چهار سطر بيان كرده است يكجا آنچنانفيلسوف میشود و استدلالات عقلی فيلسوفانه میكند كه هيچ فيلسوفی به گردشهم نمیرسد ، يعنی علی ( ع ) هرگز عقل را تحقير نمیكند . پاورقی : . 1 حال من به راست يا دروغ بودن اين حرف كاری ندارم . |