غنیتر است ، نه قديميها توانستهاند به پايه اينها برسند و نه امروزيها ،ولی چنانكه عرض كردم مكتبی غير قابل نقد نيست . در جلسه گذشته [ سه ]نقد ( 1 ) بر انسان كامل عرفانی ، ذكر كرديم . يكی اين بود كه گفتيم عرفابيش از اندازه عقل را تحقير كردهاند و گاهی نه خيلی تا حد بیاعتبار بودنعقل هم جلو رفتهاند . در اينكه مقام عشق را از عقل بالاتر بردهاند ، شكی نيست . به قول حافظ: " جناب عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است " ، ولی در مرحله تحقيرعقل گاهی تا حد افراط هم جلو رفتهاند ، يعنی اساسا تفكر و تعقل و منطق واستدلال و برهان را سخت بیاعتبار معرفی كردهاند ، تا آنجا كه آن را "حجاب اكبر " هم ناميدهاند و گاهی در حيرت فرو رفتهاند ، اگر ديدهاندحكيمی به جائی رسيده است . در اين زمينه داستان معروفی است كه در كتابها نوشتهاند . بوعلی سينا ،اين حكيم بسيار بزرگ مشائی و عقلی و خشك ، با يك عارف بسيار مهم وبزرگ ، يعنی ابوسعيد ابوالخير معاصر بوده است . ( 2 ) بوعلی در همانمولدش يعنی [ نواحی ] ماوراءالنهر و بلخ و بخارا بود ولی بعد ، از ترسسلطان محمود مجبور شد فرار كند ، چون میخواست او را به درگاه خود ببرد وبوعلی نمیخواست برود . بوعلی به نيشابور آمد و در آنجا با ابوسعيدابوالخير ملاقات كرد . نوشتهاند اين دو ، پاورقی : . 1 اين نقدها مال من نيست . من با معيار اسلام دارم نقد میكنم . درواقع اسلام است كه دارد نقد میكند . . 2 بوعلی سينا در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم میزيسته و وفاتشدر سال 428 بوده است . |