چيزهايی است كه اسمش را " ارزشهای انسانی " میگذارد . ( 1 ) وقتیمیگويد : " ارزشهای انسانی " ، يعنی امور انسانی غير مادی . ما میخواهيم ارزشهای اصيل انسانی را بر مبنای اسلام بشناسيم ، يعنیمیخواهيم بفهميم اسلام ارزشهای اصيل انسانی را چه چيز میداند . ما تامكتبهای مختلف را طرح و سپس نقد نكنيم ، نمیتوانيم نظر اسلام را بشناسيم. منظور از نقد ، نقد به معنی واقعی است كه به معنی ايراد گرفتن نيست .نقد به معنی واقعی [ مانند ] عمل " صراف " است ، يعنی آن كاری كهصراف با يك سكه انجام میدهد . او سكه را به محك میگذارد و عيارش رابه دست میآورد ، میخواهد بفهمد چند درصد يك سكه ، طلای خالص يا نقرهخالص است و چقدر مخلوط دارد . بنابراين ، نه اين است كه نقد كردن ،همهاش رد كردن باشد . نقد كردن يعنی اينكه ببينيم كه با معيارها ومحكهای اسلامی ، آن سكهها چه از آب درمیآيد . سكهای را فلاسفه عرضهداشتهاند ، سكهای را عرفا عرضه داشتهاند و سكههايی را مكتبهای ديگر . مااينها را يك يك طرح میكنيم و تا سكههای ديگران را دقيقا بررسی نكنيم ،نمیتوانيم سكه اسلامی را بشناسيم كه آن سكهای كه اسلام طرح و پيشنهادمیكند ، چگونه سكهای است والا اگر اينها را طرح نكنيم و من از پيش خودبگويم كه ارزشهای اصيل انسانی عبارت از فلان چيزهاست مطمئن هستم ، يكنفر هم نيست كه بگويد خير ، يك چيز ديگر هم در اينجا هست و يا بگويدچرا اين [ امر ، يك ارزش ] است و ديگری يك ارزش پاورقی : . 1 اين ، اسمی است كه بر آن میگذارد ولی نمیتواند آن را بشناسد . |