اصالت معرفت عقلی در اسلام در مكتب عقليون چند مطلب مطرح است كه هر يك از اينها را بايدببينيم با نظر اسلام انطباق دارد يا نه . اولين بحث عقلی عقليون ، مسئلهاعتبار و اصالت معرفت عقلی است . يعنی چه ؟ يعنی عقل انسان قادر استحقايق اين عالم را كشف كند و " معرفت عقلی " معرفتی اصيل و قابلاعتماد و استناد است و بیاعتبار نيست . خيلی از مكتبها چنين اعتباری را برای عقل ، قائل نيستند . حال ببينيمآيا ما از مدارك اسلامی اينقدر میتوانيم برای عقل اعتبار و حيثيت قائلباشيم كه لااقل معرفت عقلی قابل اعتماد است ؟ اتفاقا يك حمايتفوقالعادهای از عقل را در متون اسلام میبينيم و در هيچ دينی از اديان دنيابه اندازه اسلام از عقل يعنی از حجيت عقل و از سنديت و اعتبار عقلحمايت نشده است . شما اسلام را با مسيحيت مقايسه كنيد . مسيحيت درقلمرو ايمان ، برای عقل ، حق مداخله قائل نيست . میگويد آنجائی كه انسانبايد به چيزی ايمان بياورد ، حق ندارد فكر كند ، فكر مال عقل است و عقلدر اين نوع مسائل حق مداخله ندارد . آنچه را كه بايد به آن ايمان داشت ،نبايد درباره آن فكر كرد و نبايد اجازه فكر كردن و چون و چرا كردن به عقلداد . وظيفه يك مؤمن ، مخصوصا وظيفه يك كشيش و حافظان ايمان مردم ايناست كه جلوی هجوم فكر و استدلال و عقل را به حوزه ايمان بگيرند . اصلاتعليمات مسيحی بر همين اساس است . در اسلام ، قضيه درست برعكس است . در اصول دين اسلام ، |