رهبرى بزرگترين انسان در جامعهايكه شخصيت افرادش با يك كاسه چوبين معامله ميشود
البته نميخواهيم همه افراد آن جامعه را به بىشخصيتى اسف انگيز متهم بسازيم . زيرا در آن جامعه شخصيتهايى مانند مالك اشتر و عمار بن ياسر و رشيد هجرى و عمرو بن الحمق خزاعى وجود داشتهاند ، ولى از جملات امير المؤمنين در اين خطبه و ديگر خطبههاى نهج البلاغه چنين بر ميآيد كه اكثريت
[ 120 ]
چشمگير افراد آن جامعه كه جامعه شناسان براى تفسير يك جامعه روى آنان حساب ميكنند ، در حالى از خود كامگى و خود خواهى محقر و پست بودند كه شخصيت خود را ميتوانستند با يك كاسهاى چوبين بمعرض معامله در آورند .
با اينوصف است كه ما ميتوانيم درد و اندوه مقدس امير المؤمنين عليه السلام را كه فقط ناشى از اعراض مردم آن جامعه از رشد انسانى بود ، تا حدودى درك كنيم . اين يك پديده بسيار اسف انگيز و شرمآور است كه عظمت رهبر در اوج انسانيت الهى بوده ، تا جائيكه يك ماترياليست در پيشرفتهترين دورانهاى بشرى در پيشرفتهترين جوامع دنيا با اطلاعات لازم درباره سر گذشت شخصيت هاى تاريخى دربارهاش ميگويد :
الإمام على ابيطالب عظيم العظماء نسخة مفردة لم ير لها الشرق و لا الغرب صورة طبق الاصل حديثا و لا قديما 1 ( پيشوا ، على بن ابيطالب بزرگ بزرگان ، يگانه نسخهايست كه نه شرق و نه غرب صورتى مطابق اصل آن نسخه نديده است نه در دوران جديد و نه در دوران قديم ) و در همين حال پستى موجودى كه در دنبالش افتاده است ، داراى شخصيتى قابل مبادله با يك كالاى محقر و بىارزش بوده باشد سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمْتَنا 2 ( پاكيزه پروردگارا ، ما علمى نداريم جز آنكه به ما تعليم فرمائى ) مسئله مهمتر اينست كه اين افراد خود را طلبكار هم ميدانند 19 ، 20 ، 21 ، 22 ، 23 الّلهم انّى قد مللتهم و ملوّنى و سئمتهم و سئمونى فأبدلنى بهم خيرا منهم و ابدلهم بى شرّا منّى . الّلهمّ مث قلوبهم كما يماث الملح فى الماء ( بار خدايا ، من اين مردم را دچار ملالت كردهام آنان نيز مرا گرفتار
-----------
( 1 ) الامام على صوت العدالة الانسانية جورج جرداق ج 1 ص 17
-----------
( 2 ) البقرة آيه 32 .
[ 121 ]
ملالت نمودهاند . من اينانرا افسرده ساختهام ، اينان هم مرا پژمرده نمودهاند .
بهتر از آنان را بجاى آنان بر من عنايت فرما ، و بدتر از من را بجاى من نصيب آنان بنما . بار خدايا ، دلهاى آنرا بگداز و آب كن ، چنانكه نمك در آب منحل ميشود . )