دودمان و خويشاوندان
موضوع دودمان و خويشاوندان را ميتوان از چند ديدگاه مطرح نمود :
ديدگاه يكم دودمان و خويشاوندان آدمى ، انسانهائى هستند مانند خود او كه احتياج به خوراك و پوشاك و مسكن و بهداشت دارند . لذايذى دارند و آلامى ، پيروزيهائى دارند و شكستهائى . مسئوليتها و وظائف فردى و اجتماعى ، آنانرا نيز مانند ديگر افراد جامعه ، شامل مىگردد .
ديدگاه دوم وابستگى طبيعى و قراردادى مانند ازدواج كه افراد يك دودمان را مانند شاخهها و شكوفههاى يك درخت مينمايد . اين وابستگى طبيعى در عين حال كه در نظر مردم معمولى نوعى تفسير كننده درخت دودمان است ،
ولى بهيچوجه روشنگر منطقى هر يك از افراد آن دودمان نمىباشد . در جمله مورد تفسير هم چنين روشنگرى وجود ندارد ، يعنى نميتوان براى شناخت هويت و شخصيت و بينش و خواستهها و ديگر خصوصيات روانى فرزندان از پدران و مادران بطور صد در صد بهره بردارى نمود و بالعكس نيز چنين است . هيچ پسر عموئى روشنگر هويت مختصات پسر عمو و دختر عموى خود نميباشد . آنچه كه محتواى جمله مورد تفسير است ، اينست كه وابستگى طبيعى ميان يك عده از انسان برقرار شده است ، نوعى زمينه تأثير و تأثر ميان آنان بطور طبيعى وجود دارد كه اگر موانعى بوجود نيايد و عوارضى كه آنانرا از يكديگر جدا كند ، بروز نكند ، احساس اتصال طبيعى و قراردادى اجتماعى تثبيت شده ، اتصالى در لذت و الم و سود و زيان و شكست و پيروزى ميان آنان به وجود مىآورد .
جمله مورد تفسير اين حقيقت را مورد تذكر قرار ميدهد و مردم را به مراعات
[ 81 ]
اين رابطه متوجه مىسازد . ميتوان گفت : يكى از عوامل بيگانگى انسانها از يكديگر و احساس غربت در زندگى كه دامنگير كشورهاى صنعتى [ كه خود را متمدن مينامند ، ] گشته ناديده گرفتن رابطه طبيعى و قراردادهاى اصيل اجتماعى ميان انسانها است . ضررهاى اين گسيختگى در شاخههاى اصلى درخت دودمان ، مانند پدران و مادران و فرزندان و خواهران و برادران روشنتر از آن است كه نيازى به گفتگو داشته باشد . در آن هنگام كه پدران و مادران به دوران بازنشستگى و كهنسالى ميرسند و احتياج شديد به عواطف فرزندان خود دارند ، با حيوانات و در و ديوار خانه و حداكثر باغى كه چند بار آنرا ديده و سير شدهاند ، انس مىگيرند . تلويزيونها و مجلات هم براى سرگرمى آنان بدرد نميخورد ، بلكه گاهى خاطرات جوانى آنان را بطور دردناكى زنده ميكنند .
بنظر ميرسد كه فلسفه قانون « ديه بر عاقله » كه در فقه اسلامى براى قتل خطائى وضع شده است ، تحكيم همين پيوند طبيعى است كه وابستگان بطور طبيعى يكديگر را مراعات نموده در تنظيم زندگى و آماده كردن زمينه تعليم و تربيت همديگر كوشا باشند .
البته اين وابستگى طبيعى و قراردادى اصيل ، دليلى بر پستى و عظمت هيچ يك از افراد يك دودمان نميباشد . شاخهاى از دودمان هاشم محمد بن عبد اللّه ( ص ) است و شاخه ديگرش ابولهب . و لسان الصّدق يجعله اللّه للمرء فى النّاس خير له من مال يرثه غيره ( موقعى كه خداوند بيك انسان زبان راستين در ميان مردم منعكس ميكند ،
براى او بهتر از مالى است كه ديگران از او ارث خواهند برد )