بعد دوم عبارتست از وسيله بودن مال و فرزندان
و ساير امتيازات و قدرتها براى امكان پذير ساختن « حيات معقول » در كره خاكى . با اين بعد است كه اشتغال و فعاليتها در راه توليد و تنظيم مواد معيشت و ساير وسايل زندگى و همچنين علاقه به فرزندان و تعليم و تربيت آنان ، جنبه عبادت به خود ميگيرد .
اما عمل صالح بيش از يك بعد ندارد و آن عبارتست از به ثمر رساننده شخصيت آدمى در اين زندگانى . آيات قرآنى در بيش از پانزده مورد ، عمده عامل رستگارى انسان را ايمان و عمل صالح معرفى نموده است .
عمل صالح در خطبههاى آينده مورد بحث مشروح قرار خواهد گرفت . امير المؤمنين عليه السلام در جملات مورد تفسير ميفرمايد : گاهى خداوند متعال اقوامى را از هر دو امتياز مادى و عمل صالح برخوردار ميسازد .
اين جمله بخوبى اثبات ميكند كه بدست آوردن و تنظيم مواد و پديدههاى مادى براى « حيات معقول » در يك جامعه كمترين منافاتى با انسان شدن افراد آن جامعه ندارد . 18 ، 19 فاحذرو اللّه ما حذّركم من نفسه و اخشوه خشية ليست بتعذير ( از سلطه و حكمت خداوندى آنچنان بر حذر باشيد كه خود او دستور داده )
-----------
( 1 ) طه آيه 132 .
[ 63 ]
( است و بيمى آميخته با اميد از او داشته باشيد كه پوزش نابجا نباشد . )