5 به تأخير افتادن مرگ
مقدارى فراوان از اختلالات حياتى ما ناشى از اضطرابات و اختلالاتى است كه در روان ما بوجود ميآيند ، و دمار از حيات ما در ميآورند . غصهها و اندوهها همانند تيشههاى مخفى به بريدن ريشههاى حيات ما مشغولند و اين شدت مقاومت و جوشش درونى حياتست كه نميگذارد ما به سرعت از پا در آئيم و متلاشى شويم .
هيچ عاملى براى از بين بردن غصهها و اندوهها مانند احساس اشتراك با ديگر انسانها در ناملايمات و ناگوارىها و لذت بردن از رفاه و آسايش آنان وجود ندارد . هم اكنون سر به عقب برگردانيد و سر گذشت عظماى راستين جوامع و ملل را مورد دقت قرار بدهيد ، خواهيد ديد كه آنان هيچ گونه غم و اندوه معمولى كه باعث اضطراب روحى آنان بوده باشد ، نداشتهاند ، يعنى حيات آنان بازيچه امواج غم و اندوه معمولى نبوده است . اگر چه همه آنان از يك حالت روحى نگرانى بسيار بسيار مقدس برخوردار بودهاند ، اين
[ 88 ]
نگرانى ناشى از سئوالى بود كه همواره در درون آنان وجود داشته است :
آيا انسانها همه استعدادهاى خود را در راه پيشبرد انسانها بسوى كمال و وصول خود و ديگران به هدف اعلاى زندگى به فعليت رسانيدهاند يا نه ؟ ساده لوحان بىخبر از هويت عظماى بشرى نتوانستهاند ، ميان دو نوع اندوه نكبتبار و اندوه مقدس تفاوت بگذارند . اندوه نكبتبار كه ما آنرا اندوه منفى ميناميم متلاشى كننده حيات خود و ديگران است ، در صورتيكه اندوه مقدس كه ما آنرا اندوه مثبت ميناميم سازنده حيات و پر معنا كننده آن است
ندهى اگر به او دل به چه آرميده باشى
نگزينى ارغم او چه غمى گزيده باشى
نظرى نهان بيفكن مگرش عيان ببينى
گرش از جهان نبينى ز جهان چه ديده باشى
ملا محسن فيض كاشانى
آب حيات منست خاك سر كوى دوست
گر دو جهان خرميست ما و غم روى دوست
سعدى ملاحظه ميشود كه معناى غم و اندوه مقدس از نظر روانى قابل مقايسه با غم و اندوههاى معمولى نيست . بايد گفت : ما براى نشان دادن معناى اندوه مقدس كلمهاى كاملا مناسب در هيچ يك از لغات اقوام و ملل نداريم ، زيرا اين اندوه تركيبى شگفتانگيز از پديدههاى متضاد مانند اميد و يأس و حسرت و نشاط و احساس دريافت كمال و احتمال سقوط و چند پديده متضاد ديگر كه در عين تضاد عامل تحريكند ، ميباشد .