حديث معروفی است كه علم سه پله و سه مرحله دارد . انسان همينكه بهمرحله اول آن میرسد مغرور میشود و تكبر میكند ، معلوماتش در نظرش جلوهمیكند ، خود را از همه چيز و همه كس برتر و بالاتر میبيند ( اين مرحلهمرحله علم بينی و خودبينی است ) . تا به مرحله دوم میرسد . در اين مرحلهبر معلوماتش افزوده میشود ، عظمت خلقت و آفرينش در برابرش نمودارمیشود ، خود را و معلومات خود را در برابر دستگاه عظيم آفرينش كوچكمیبيند و حالت تواضع در او پيدا میشود ( اين مرحله مرحله واقع بينی وجهان بينی است ، از علم بينی به جهان بينی میرسد ) ، به جای آنكه بهمعلومات خود نظر افكند به جهان نظر میكند و با آن معلومات جهان رااندازه میگيرد . تا آنكه قدم به مرحله سوم میگذارد . در اين مرحله میفهمدكه هيچ چيز نمیداند ( « علم انه لا يعلم شيئا » ) - اين مرحله مرحله بهتو حيرت است - . در اين مرحله همين قدر میفهمد كه مقياسهای فكری و متر |