فرو خورد و به انديشه فرو رفت . نكاتی خورد و منطقش بيدار شد ، با خودفكر كرد چرا بی جهت بايد دو دسته از افراد بشر به روی يكديگر شمشيربكشند ؟ خود را به صف دشمن نزديك كرد و حاضر شد آنچه آنها به عنوان ديهو غرامت میخواهند از مال خود بدهد . آنها نيز كه چنين فتوت و مردانگیاز او ديدند از دعاوی خود چشم پوشيدند . غائله ختم شد و آتشی كه از غلياناحساسات افروخته شده بود با آن عقل و منطق خاموش گشت . |