سوی خدا هست . حتی شقی ترين افراد در موارد گرفتاری و ابتلا ، در وقتی كهاسباب و علل بكلی از او منقطع میشود ، تكانی میخورد و به خدا التجامیبرد . اين يك ميل فطری و طبيعی است در وجود انسان . پرده گناه وشقاوت گاهی روی آن را میگيرد . در سختيها كه پرده زايل میشود خود به خوداين ميل تحريك میشود و به هيجان در میآيد . شخصی از صادق آل البيت عليهم السلام پرسيد : چه دليلی بر وجود خدا هست؟ فرمود : آيا تاكنون كشتی سوار شدهای ؟ گفت : بلی . فرمود : آيا اتفاقافتاده كه كشتی طوفانی شود و در شرف غرق شدن باشد و اميد تو از همه جابريده شود ؟ گفت : بلی ، يك همچو اتفاقی افتاد . فرمود : آيا در آنوقت دلت متوجه به جايی بود و ملجأ و پناهی میجست و از يك نقطهایخواهش میكرد كه ترا نجات دهد ؟ گفت : بلی . فرمود : او همان خداست .امام صادق ( ع ) خداوند را از راه دل خود او به او شناساند " « و فیانفسكم افلا تبصرون »" . اين ميل و اين توجه كه در فطرت بشر هست كه درمواقع انقطاع اسباب ، متوجه قدرت قاهره غالبی فوق اسباب و علل ظاهریمیشود ، دليل بر وجود چنين قدرتی است . اگر نبود ، چنين ميلی وجود پيدانمی كرد . البته فرق است بين اينكه ميلی در وجود انسان باشد و بين اينكه انسانآن ميل را كاملا بشناسد و هدف آن را بداند . ميل به شير خوردن از ابتدادر كودك هست ، وقتی كه گرسنه میشود و اين احتياج در وجودش پيدا میشوداين ميل تحريك میشود و او را هدايت میكند كه در جستجوی پستان نديده ونشناخته و انس و عادت نگرفته برآيد . همان ميل او را هدايت میكند .اين ميل خودش |