ناراحت میشود و آن را دليل بر يك نوع بيماری میگيرد و به طبيب مراجعهمیكند ، زيرا میداند بچه سالم در عين حال كه بايد به مدرسه و كتاب علاقهداشته باشد ، بايد نشاط داشته باشد و به موقع بازی كند ، به موقع غذابخورد . پس وقتی كه پدر فرزند را به عنوان بازيگوش يا شكمو ملامت میكنددر حقيقت از حصر و انحصار علاقه او به بازی يا خوردن نالان است . ريشه اين منطق در جهان بينی اسلامی اين منطق كه قرآن كريم درباره دنيا و منع حصر علايق به دنيا و مادياتدارد به سبب يك نوع نگرش قرآن است درباره جهان و درباره انسان . قرآنكريم از نظر جهان ، نشات وجود را منحصر به نشئه مادی و دنياوی نمی داند، با اعتراف به عظمت اين دنيا در درجهای كه هست به نشئه ديگر كه بسیعظيمتر و وسيعتر و فسيحتر است قائل است . نشئه دنيا در برابر او چيزیبه شمار نمی رود و از نظر انسان میگويد زندگانی منحصر به نشئه دنيا نيست، در نشئه آخرت هم حياتی دارد . پس قهرا انسان در نظر قرآن با اينكه ازميوههای درخت همين دنياست ، دامنه وجود و حياتش تا ماورای دنيا همگسترده شده . قهرا اين انسان با اين اهميت نبايد هدف نهايی خود را دنياو ماديات قرار دهد و خود را به دنيا بفروشد . علی ( ع ) میفرمايد : " « و لبئس المتجر أن تری الدنيا لنفسك ثمنا » " ( 1 ) . ( بد معاملهای است كه خود را به دنيا بفروشی ) .پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 32 |