برای فن خودشان در مقابل اسم منطق كه تازه رايج شده بود انتخاب كردند وخواستند اسمی مرادف با اسم منطق انتخاب كنند ، چون منطق به معنی نطقاست ، اينها اسم كلام را انتخاب كردند كه به معنی سخن است . بعضیگفتهاند چون زياد به مجادله و مباحثه میپرداختند متكلم خوانده شدند . بههر حال ، همچو دستهای پيدا شدند . عدل الهی يكی از مسائلی كه در علم كلام مورد بحث واقع شده مسأله عدل الهی بود ،كه آيا خداوند عادل است يا نه ؟ اين مسأله خيلی اهميت پيدا كرد وشاخهها و متفرعات زياد پيدا كرد و دامنهاش قهرا به مسأله اصل عدالتاجتماعی كه مورد بحث ماست نيز كشيده شد . اين مسأله از مسأله حادثبودن و قديم بودن كلام الله هم با آنكه آن مسأله فتنهها به پا كرد و خونهابرايش ريخته شد بيشتر اهميت پيدا كرد ، بطوريكه به واسطه نفی و اثباتدر اين مسأله يعنی مسأله عدل ، متكلمين دو نحله شدند : عدليه و غير عدليه. عدليه يعنی طرفداران اصل عدل الهی ، و غير عدليه يعنی منكرين اصل عدلالهی . متكلمين شيعه عموما از عدليه هستند ، و به همين جهت از همان زمان قديممعمول شد كه شيعه بگويد اصول دين اسلام پنج تا است : توحيد ، عدل ، نبوت، امامت ، معاد . يعنی از نظر اسلام شناسی شيعی اصول اسلام پنج تا است .در مسأله عدل الهی در دو قسمت بحث شد : يكی اينكه آيا خلقت و تكوينعالم از آسمان و زمين ، از جماد و نبات و حيوان ، از |