شخصيت انسانی و ملكوتی پيش میآيد ننگ و عار نيست ، افتخار است .راجع به اين مطلب كافی است كه نظری به تاريخ بيفكنيم . تاريخ جهان پراست از كشته شدنهای شرافتمندانه و زندانی شدنها و زجر و شكنجه ديدنها دراين راه . اين طور گرفتاريها نه تنها مايه فخر خود آن بزرگان است بلكهسند افتخار بشريت است . مطلب ديگر اين است كه اين گونه سختيها و فشارها وسيلهای است برایتكميل و تهذيب بيشتر نفس و خالص شدن گوهر وجود انسان ، همان طوری كهدر مقابل ، يكی از چيزهايی كه روحيه را ضعيف و ناتوان و اخلاق را فاسدمینمايد تنعم و ناز پروردگی است . در ميان عوامل فساد اخلاق و تضعيفروحيه ، در ميان عواملی كه منجر به بدبختی و ناتوانی در زندگی میگردد ،هيچ چيز به اندازه تنعم و ناز پروردگی مؤثر نيست .
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست |
عاشقی شيوه رندان بلاكش باشد |
سختيها و شدايد و مشكلات ، روح را ورزش میدهد ، نيرومند میسازد ، فلزوجود انسان را خالص و محكم میكند . رشد و نمو و بارور شدن وجود آدمی جزدر صحنه گرفتاريها و مقابله با شدايد و مواجهه با مشكلات حاصل نمیشود ،زيرا تا تعين درهم نريزد و خرد نشود ، تكامل حاصل نمیشود . به قول مولویگندم زير خاك میرود ، در زندان خاك گرفتار میشود ، در همان زندان استكه شكافته میشود و تعين خود را از دست میدهد و قدم به مرحله كاملترمیگذارد ، اول ريشههای نازكی بيرون میدهد ، طولی نمیكشد كه به صورت بوتهگندم ، به صورت ساقه و خوشه و دانههای زيادتری ظاهر میشود . آن زير خاكقرار گرفتن مقدمه تكامل