گله گوسفند يك مجموعهای است كه بين اجزای اين مجموعه اتصال و هماهنگینيست . هر كدام از گوسفندها مستقلا برای خود راه میرود ، برای خود علفمیخورد ، برای خود میخوابد ، و مجموعا ساختمان واحدی را تشكيل نمی دهند .آن اندازه هماهنگی بين آنها وجود دارد كه چوپان آنها را حركت میدهد .ولی هر يك از آن گوسفندها ساختمان بدنش از ميليونها و ميلياردها سلولزنده ساخته شده : يك عده سلولها نسج پوست بدن او را تشكيل میدهند و اينوظيفه را به عهده دارند كه محفظهای برای ساير اجزا بسازند ، يك عده ديگرساختمان عضلهاش را ، يك عده ديگر ساختمان قلبش را ، يك عده ديگرساختمان چشم او را و همين طور . . . همه اينها در عين اينكه كارهای متفرقو متعددی انجام میدهند و در مرتبه وجود خود هر كدام وظيفه و هدفی دارند وهيچ دستهای از وجود دسته ديگر آگاه نيست ، سلول خون نمی داند سلول گوشتهم هست ، سلول گوشت نمیداند سلول عصب هم هست ، سلول پوست هم هست .هيچ كدام نمی دانند كه در تسخير و استخدام يك مجموعهای هستند كه يكواحد گوسفند است و آن واحد خودش روحی دارد و حياتی دارد ، هدف و مقصدیدارد كلی تر و عالی تر . هدفهای هر يك دسته از اين سلولها جزئی است ومقدمهای است و وسيلهای است برای يك هدف كلی تر و عمومی تر .به مناسبت امشب كه شب نوزدهم ماه مبارك رمضان است و شب ضربتخوردن مولای متقيان علی ( ع ) است تتمه سخن خود را به حالات آن حضرتاختصاص میدهم . |